هر که باشد در دلش حال و هوایت بیشتر
:: موضوعات مرتبط: فرهنگی، مذهبی، ،
:: برچسبها: پاتوق گل نرگس- حسرت -کرب و بلایت -,
درباره ي وب سايت به وبلاگ من خوش آمدید
امام صادق (علیه السلام) : کسی که در انتظار امام دوازدهم (ع) است ، همانند کسی است که شمشیر را در رکاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برهنه کرده و از او دفاع میکند. بحارالانوار جلد 52 صفحه 129 دوستان تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان پاتوق گل نرگس و آدرس rihane1388.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. پيوند هاي روزانه برچسب ها
پاتوق گل نرگس - حدیث - , پاتوق گل نرگس-مادر-نرگس-امام زمان- , پاتوق گل نرگس-یوسف زهرا- , پاتوق گل نرگس-حضرت نرجس خاتون- , پاتوق گل نرگس- بدحجابی - عشوه گری-اظهار غنای مالی - , پاتوق گل نرگس-خوس آمد گویی- , فدراسیون فوتبال , پاتوق گل نرگس-کشف حجاب- , پاتوق گل نرگس-لذت- , پاتوق گل نرگس-عکاسی از دکوراسیون داخلی عکاسی عکاسی از فضای داخلی- , پاتوق گل نرگس-گردشگری-ایران- , پاتوق گل نرگس-گردشگری-هند- , پاتوق گل نرگس-گردشگری-ییلاق-ایران- , پاتوق گل نرگس- علی کفاشیان , پاتوق گل نرگس- کلاهبرداری ، حادثه- ,
|
هر که باشد در دلش حال و هوایت بیشترگریه خواهد کرد بین روضههایت بیشتر
گرچه عمری سائل لطف و مرامت ماندهام
میشوم شبهای جمعه من گدایت بیشتر
:: موضوعات مرتبط: فرهنگی، مذهبی، ، :: برچسبها: پاتوق گل نرگس- حسرت -کرب و بلایت -, هر که باشد در دلش حال و هوایت بیشترگریه خواهد کرد بین روضههایت بیشتر
گرچه عمری سائل لطف و مرامت ماندهام
میشوم شبهای جمعه من گدایت بیشتر
:: موضوعات مرتبط: فرهنگی، مذهبی، ، :: برچسبها: پاتوق گل نرگس- حسرت- کرب و بلایت -, ::.. السلام علیک ..::
:: موضوعات مرتبط: فرهنگی، مذهبی، ، :: برچسبها: پاتوق گل نرگس- امام حسین, عکس, اربعین-, پدر شهیدغلام رضا زمانیان نقل می کرد که :قبل از عملیات بدر غلامرضا جلو من ومادرش بدنش
رابرهنه کرد وگفت :نگاه کنید!دیگر این جسم را نخواهید دید.همان طور شد ودر عملیات بدر
مفقود گردید. پدر شهید اضافه کرد:دوازده سال در انتظار بودم وباهر زنگ درب منزل می دویدم
تااگر اوبرگشته باشد اولین کسی باشم که اورا می بینم .تااینکه یک روزخبر بازگشت اورادادند.
فقط یک جمجمه از شهید برگشته بودکه مادرش از طریق دندان فرزند را شناخت .
در نزد ما رسم است بعد ازدفن، سه روز قبر به صورت خاکی باشد مردم در تشیع جنازه اوباشکوه
شرکت کردند.
شبی در خواب دیدم که چند اسب سوار آمدند و شروع به حفر قبر کردند گفتم:چه کار می کنید؟
گفتند:مامور هستیم اور ا به کربلا ببریم.
گفتم: من دوازده سال منتظر بودم چرا اور ا آوردید؟
گفتند:ماموریت داریم ویک فرد نورانی رانشان من دادند. عرض کردم: آقا! این فرزند من است.
فرمود:باید به کربلا برود. اورا آوردیم تا تو آرام بگیری و بعد او را ببریم.
پدر شهید از خواب بیدار می شود باهماهنگی واجازه نبش قبر صورت می گیرد می بینند :
خبری ازجمجمه شهید نیست وشهید به کربلا منتقل شده است!!!
راوی:پدر شهید غلام رضا زمانیان
منبع:به نقل از سایت افلاکیان
:: موضوعات مرتبط: فرهنگی، اجتماعی، ، :: برچسبها: پاتوق گل نرگس-شهید کربلایی-, آدم (ع) یا ابراهیم (ع)؟ :: موضوعات مرتبط: فرهنگی، اجتماعی، ، :: برچسبها: پاتوق گل نرگس-چهار اتفاق مهم- مکه -, ریشه خودنمایی برخی زنان تفاخر و خودنماییهای مالی است. دوست دارند دیگران شاهد برخورداریهای مالی آنها باشند و تفاوتی نخواهد بود كه بیننده زن باشد یا مرد. به همین منظور النگوهای خود را به نمایش میگذارند و حلقه یا گردنبند گرانقیمت خود را در معرض دید دیگران قرار میدهند و لباسهای فاخر به تن میكنند. آنها ارزش خود را به طلا و جواهرات میدانند و این به معنای آن است كه ارزش الهی و انسانی خود را در حد طلای دنیا پایین آوردهاند و برخی خود را در طلا خلاصه كردهاند.
شیطان همه را به یك راه منحرف نمیسازد بلكه هر كسی را با توجه به برخورداریها و نوع هوسی كه دارد از راه خدا دور میكند.
چنین زنانی باید اندیشه كنند كه اینگونه فخر كردنهای مالی همراه با جاذبههای زنانه، تمایلات نامحرمان را برمیانگیزد و چه بسا موجودیت مالی آنها را طعمه دیگران سازد. بینش چنین زنانی بسیار سطحی و ظاهر بینانه است. اگر آگاه شوند كه انسان خلیفه خداست و میتواند ارزشی برتر از ملایك داشته باشد، روحیه و عملكرد آنها عوض میشود و دیگر حاضر نخواهند بود برای یك لحظه خود و دارایی خویش را وسیله معصیت خود و غفلت مردان جامعه كنند. :: موضوعات مرتبط: فرهنگی، اجتماعی، ، :: برچسبها: پاتوق گل نرگس- بدحجابی - عشوه گری-اظهار غنای مالی -, ریشه خودنمایی برخی زنان تفاخر و خودنماییهای مالی است. دوست دارند دیگران شاهد برخورداریهای مالی آنها باشند و تفاوتی نخواهد بود كه بیننده زن باشد یا مرد. به همین منظور النگوهای خود را به نمایش میگذارند و حلقه یا گردنبند گرانقیمت خود را در معرض دید دیگران قرار میدهند و لباسهای فاخر به تن میكنند. آنها ارزش خود را به طلا و جواهرات میدانند و این به معنای آن است كه ارزش الهی و انسانی خود را در حد طلای دنیا پایین آوردهاند و برخی خود را در طلا خلاصه كردهاند.
شیطان همه را به یك راه منحرف نمیسازد بلكه هر كسی را با توجه به برخورداریها و نوع هوسی كه دارد از راه خدا دور میكند.
چنین زنانی باید اندیشه كنند كه اینگونه فخر كردنهای مالی همراه با جاذبههای زنانه، تمایلات نامحرمان را برمیانگیزد و چه بسا موجودیت مالی آنها را طعمه دیگران سازد. بینش چنین زنانی بسیار سطحی و ظاهر بینانه است. اگر آگاه شوند كه انسان خلیفه خداست و میتواند ارزشی برتر از ملایك داشته باشد، روحیه و عملكرد آنها عوض میشود و دیگر حاضر نخواهند بود برای یك لحظه خود و دارایی خویش را وسیله معصیت خود و غفلت مردان جامعه كنند. :: موضوعات مرتبط: فرهنگی، اجتماعی، ، :: برچسبها: پاتوق گل نرگس- بدحجابی - عشوه گری-اظهار غنای مالی -, مورد از علل بدحجابی شامل " كسب موقعیت، ضعف ایمان، دگرآزاری، غربزدگی، زیباییطلبی و ازدواج " هست . 5 علت دیگرهم وجود دارد که در این مقاله بیان و شرح می دهیم :
1ـ ضعف حیا
ضعف این صفت از سستی اعتقاد به مبدأ و معاد سرچشمه میگیرد و بیحجابی از مصادیق بارز بیحیایی است كه از ضعف ایمان ناشی میشود. امام صادق(ع) فرموده است: ایمان ندارد كسی كه حیا ندارد. (1) پیامبر اكرم(ص) فرموده است: خدا حیا و پوشیدگی بندگانش را دوست دارد.(2) پوشش و حیا تفكیك ناپذیرند و تا جلوهای از حیا در زنی وجود داشته باشد، پوشش او نیز با جدیت مراعات میشود. زنان با حیا كسانی هستند كه با پوشش كامل خود از نمایش بدن، موهای سر و زینتهای خود شرم میورزند. پاكی قلب زنان خودنما به سخن ستمكاری شبیه است كه لاف ترحم سر می دهد. زنانی كه اسرار زیباییهای جسمانی خود را به نمایش گذاردهاند ، پرده بین خود و خدا را دریدهاند. كامیاب كردن چشمهای گرسنه نامحرمان كمترین ساز شی با پاكی و نجابت ندارد و عفیفبودن زن بدحجاب از القائات بیاعتبار شیطان است. بدحجابی از آفات پاكدامنی به شمار میرود و اساساً زنان پاكدامنی كه از موقعیت سالم روحی برخوردارند از گناهان جنسی پرهیز دارند و بیحجابی یك انحراف جنسی است. امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: كسی كه پاكدامنی پیشه كند ، گناهانش كم و در نزد خدا منزلتی عظیم دارد.(3) بیحیایی زنان و دختران جوان غالباً از دوستان بیحیا، فیلمهای مبتذل، جهل به ارزش والای عفت و حیا و فرهنگ اقوام و خانواده بهویژه روحیه مادر و پدر سرچشمه میگیرد . مسایل اخلاقی و تربیتی از ظرافتی خاص برخوردارند و از پایینترین سنین عمر كودك شكل میگیرند. این اشتباه بزرگ است كه به مسایل تربیتی مربوط به شرم و حیای دختران تا 9 سالگی توجه نشود آنگاه با رسیدن زمان تكلیف از آنها خواسته شود تا یكباره در خود انقلاب كنند و مسیر چند ساله خود را عوض كنند. امور تربیتی انقلاببردار نیست بلكه حقایقی هستند كه باید به تدریج شكل گیرند. حجاب یك فرهنگ است كه از سالیان قبل از تكلیف باید مورد توجه و ممارست قرار گیرد. در هر صورت از جمله ریشهها و مبانی خودنمایی و بدحجابی زنان ضعف صفت ارزشمند حیا است. صفتی كه وجود آن به زن ارزشی بزرگ میبخشد و فقدان آن او را از خاك پستتر میسازد. :: موضوعات مرتبط: فرهنگی، اجتماعی، ، :: برچسبها: پاتوق گل نرگس- بدحجابی - عشوه گری-,
رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان میخندند) زمانی است که زن بیحجابی و بدحجابی میمیرد، و بستگان او را در قبر میگذارند و روی آن زن را با خشت و خاک میپوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان میخندند و میگویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک میکرد و به گناه میانداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را میپوشانند. :: موضوعات مرتبط: فرهنگی، ، :: برچسبها: پاتوق گل نرگس-فرشتگان - می خندند -,
قبل از هرچیزی باید بدانیم حجاب چیست ؟ حجاب از نظر لغوی یعنی پنهان کردن . این معنا در کتاب های ((لسان العرب )) ، المنجمد و ((الراید)) آمده است و در کتاب های مذکور ، به پرده و حایل میان دو چیز معنا شده است . در (( قاموس قرآن )) و ((فرهنگ لغات قرآن )) حجاب به معنای ((پرده )) به کاربرده شده است . در قرآن واژه ی حجاب هفت مرتبه و در سوره های مریم ، اسراء ، شوراء ، فصلتف ، ص ، اعراف و احزاب به ترتیب آیات 52،45،31،4،50،44،16 ذکر شده که در همه موارد حجاب به پرده و حایل معنا شده است برای مثال : ( من بیننا و بینک حجاب ) 1 میان ما و تو حجابی وجود دارد ( و اذا سالتمو هن متاعا هن من وراء حجاب ) 2 و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی از همسران و پیامبران می خواهید از پشت پرده بخواهید 1. فصلت ، 4 2. احزاب ، 52
:: موضوعات مرتبط: فرهنگی، ، :: برچسبها: پاتوق گل نرگس-حجاب-, کوفه، شهر بهترین و برجسته ترین یاران حسین و اینک شهری که داغ اتهام سنگین پیمان شکنی بر پیشانی دارد، کاروان اسرای کربلا را پذیرا شد.../ قدم به قدم با تاریخ واقعه کربلاصبح روز دوازدهم محرم بود که کاروان اسرا وارد کوفه شد ... گلچین خبرآنلاین از وقایع مربوط به این روز را به نقل از پژوهش های دکتر محمدرضا سنگری در ادامه بخوانید. حوادث روز دوازدهم محرم کوفه، شهر بهترین و برجسته ترین یاران حسین و اینک شهری که داغ اتهام سنگین پیمان شکنی بر پیشانی دارد، آماده ورود کاروانی است که از کربلای حماسه و سوک آمده است. این شهر چهل روز پیش، شاهد شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه بوده است، چهل روز پیش در هشتم و نهم ذی الحجه، دو شهید، بی سر، در مقابل نگاه مبهوت مردم وارونه بر دار آویزان شدند و مردم نامه نگار دیروز، نه روز پیش از این دروازه گروه گروه به کربلا آمدند تا در مقابل سپاه اندک اباعبدالله صف آرایی کنند. این شهر برای زینب کبری ناشناخته نیست. پیش از این حدود 3 سال -سال 37 تا 40 هجری- در این شهر زیسته است و پس از شهادت پدر بزرگوارش به مدینه آمده است. پیمان شکنی کوفه در کوله بار تجربه های دختر علی اندوخته شده است. هر چند عذر و نیرنگ برای همیشه، همسایه نام کوفه شد اما کوفه با شام تفاوت فرهنگی فاحشی داشت، در این شهر خطبه های علی(ع) و سخنان امام مجتبی(ع) طنین انداخته بود. این شهر تا حدی «دل» با حسین داشت و همان گونه که فرزدق گفته بود شمشیر بر حسین(ع) داشتند و دل با او! بر اساس همین ویژگی است که سرعت تحول و تغییر موضع گیری در این شهر شدید است و اندکی بعد گریه و ناله و پشیمانی، قصه جاری شهر خواهد شد. کاروان اسیران را صبح زود به داخل شهر کوفه آوردند. عمر سعد پیش تر وارد کوفه شده بود. شهر از همه سو در محاصره و مراقبت شدید نگهبانان و ماموران بود. مردم از هم می پرسیدند: شما از اسیران کدام سرزمین و قبیله اید؟ و پاسخ می شنیدند: ما اسیران آل محمد هستیم. عبیدالله دستور داده بود اسرا و سرها را در میان بازارها و میدان ها بچرخانند. در این حالت سرها لابه لای مجاوه ها تقسیم شده بود. این منظره را به قصر ارعاب و وحشت مردم فراهم کرده بودند. شهر به دو گروه تقسیم شده بود، گروهی می گریستند و گروهی می خندیدند و شادی می کردند. شاید گروهی دیگر نیز با بهت و حیرت و ناباوری صحنه را نگاه می کردند. سهل بن حبیب شهرزوری گوید: «من در آن سال از مکه برمی گشتم، وقتی وارد کوفه شدم، شهر آشفته و دگرگون بود. بازارها و دکان ها تعطیل بود. مردم گروه گروه جمع شده بودند. برخی می خندیدند و به هم تبریک و شادباش می گفتند و گروهی دیگر اشک ریزان به هم تعزیت و تسلیت می گفتند. من در شگفت از این وضعیت، از پیرمردی که آنجا بود، پرسیدم: چه شده است؟ پیرمرد که کم کم به من اعتماد کرده بود دستم را گرفت و کناری کشید و آهسته گفت: آقای من ما عید نداریم. سبب گرد آمدن مردم، آن است که دو لشکر رویاروی شدند. یکی پیروز شد و دیگری مغلوب. لشکر ابن زیاد پیروز شد و لشکر حسین بن علی شکست خورده است. خداکند سر حسین بن علی را نزد ما نیاورند. آنگاه اشک ریزان ابیاتی را خواند. هنوز پیرمرد می گریست که صدای طبل و بوق برخاست. پرچم ها افراشته و سپاه عمرسعد وارد شهر کوفه شد.» در مسیر حرکت کاروان تا دارالاماره مردم ایستاده بودند. شهر آب و جارو شده بود. سمت حرکت، عبور از میدان ها و خیابان های اصلی تا دارالاماره بود. دیوارهای دارالاماره را گچ کاری کرده بودند. عبور از انبوه نگاه ها، درد و رنج دیگری بود که اهل بیت تحمل می کردند. دراین هنگام ام کلثوم -خواهر حضرت زینب- فریاد زد: ای مردم کوفه آیا شرم نمی کنید از خدا و رسولش که به حرم پیامبر نگاه می کنید؟ در این هنگام مردم نان و خرما و گردو می آوردند تا بین اسیران تقسیم کنند. ام کلثوم و حضرت زینب آنها را از دست بچه ها می گرفتند و دور می انداختند. ام کلثوم با صدایی گریه آلود می گفت: ای اهل کوفه، صدقه بر ما حرام است... و مردم با شنیدن این سخن می گریستند. آنگاه می گفت: مردان شما عزیزان ما را می کشند و زنانشان بر ما گریه می کنند! امام سجاد(ع) که در تب می سوخت و به زنجیر بسته بود، وقتی گریه های مردم را دید فرمود: اگر این جماعت بر ما می گریند، پس چه کسانی ما را کشته اند؟ بعید است مردم کوفه در روزهای قبل از ماجراهای کربلا کاملا بی خبر مانده باشند. رفت و آمدها میان کوفه و کربلا کم نبود و خبرها در جامعه ای مثل کوفه، سریع دهان به دهان می گشت و به گوش همگان می رسید. اما این شهر بزرگ مسافرانی نیز داشت که از هر سو می آمدند و نسبت به حادثه، کنجکاوانه پرسش می کردند. هر چه بود، همگان پس از کسب خبر - به ویژه آنکه درمی یافتند اسیران از خانواده پیامبرند- متاثر و گریان می شدند. خطبه حضرت زینب(س) خطبه پرهیمنه و شگفت حضرت زینب در کوفه در موقعیتی ایراد شد که: 1. داغ دار و کصیبت زده بود، هنوز با کربلایی که خود به چشم دیده بود چند روزی فاصله نداشت. در این هنگامه، با آرامشی که تنها در چون زینبی می توان یافت، دختر علی قصد سخن کرد. به اشارت دست او همهمه ها فروخوابید. بشیر بن خزیم اسدی گوید: «به زینب نظر کردم، به خدا سوگند تا آن روز هرگز زنی پوشیده و نجیب و بزرگ منش چون زینب ندیده بودم که این گونه بلیغ و رسا و شورانگیز سخن بگوید. گویی سخنانش از کام امیرالمومنین برمی آمد.» خطیب بلیغ و اسیر کوفه این گونه سخن آغاز کرد: «خدا را ستایش می کنم و بر پدرم محمد(ص) و خاندان پاک و برگزیده اش درود می فرستم.» همین نخستین جمله کافی است تا مخاطبینی که خود را پیروان پیامبر خاتم می دانند، بدانند از زبان چه کسی خطبه را می شنوند. بدانند دختر پیامبر حرف می زند. زینب درنگ کوتاهی کرد و آنگاه چونان آذرخشی که در شب تار فرود آید و بدرخشد، بر قلب های تاریک و جان های خفته فریاد کشید که: «ای مردم کوفه، ای مردمان حیله گر و خیانت کار ! اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد. همانا کار شما مانند آن زنی است که رشته ی خود را پس از محکم بافتن، یکی یکی از هم می گسست، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیله ی فریب و تقلب ساخته اید. آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی ، سینه های آکنده از کینه ، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت می شود ؟ یا همچون سبزه هایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازه ی دفن شده ای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند ؟ گریه می کنید ؟ بگریید که به خدا شایسته و سزاوار گریه اید. بسیار بگریید و کم بخندید که داغ ننگی بر پیشانی خود نهاده اید که هرگز زدودنی نیست. این ننگ از دامانتان شست و شو دادنی نیست. شما فرزند خاتم پیامبران را کشتید. شما سید جوانان بهشت و چراغ راه امت را کشتید. کسی را به قتل رساندید که در جنگ سنگرگاهتان، در سختی پناهتان و در گیر و دار تاریکی و آشفتگی، مشعل هدایت و پایان پریشانی و سرگردانی شما بود. کوششتان تباه و معامله تان زیان بار است و به خشم و غضب الهی دچار و خواری و پریشانی و بیچارگی همراهتان. کاری بسیار زشت و ناروا کردید. نزدیک است از زشتی این کار آسمان ها بشکافد و زمین متلاشی شود و کوه ها از هم گسسته شوند. هرگز مباد مهلتی که به داده اند فریفته تان سازد، چرا که خداوند گناهکاران را زود به مکافات و مجازات نمی رساند، انتقام خون ستمدیدگان را خدا می ستاید. هرگز چنین نیست که می پندارید. خدا مراقب ما و شماست.» بشیر بن حزیم می گوید: «وقتی سخنان زنیب(س) به پایان رسید، پیر و جوان و زن و مرد می گریستند. پیرمردی که نزدیک من ایستاده بود چنان گریه می کرد که محاسنش از اشک خیس شده بود و در همان حال دست خود را به آسمان افراشته و ناله کنان می گفت: پدر و مادر فدایتان! پیران شما بهترین پیران، جوانانتان بهترین جوانان و نسل و فرزندان شما بهترین فرزندان اند و شما خانواده ای بزرگ منش و کریم و برترید.» آیا خطبه زینب پایان پذیرفت یا امام سجاد(ع) از وی خواست تا خطبه را پایان دهد به درستی معلوم نیست، اما وقتی خطبه حضرت زینب(س) به اینجا رسید امام سجاد با لحنی صمیمانه گفت: عمه جان بحمدالله تو دانشمندی هستی که تعلم ندیده است و دانایی هستی که از خیچ آموزگار و معلم و مدرسه ای درس نیاموخته ای. سپس حضرت زینب بر شتر خویش این مرثیه را سرود: «برای پیامبر خدا چه پاسخی دارید آنگاه که بپرسد با امت من چه کردید در حالی که آخرین امت بودید، اهل بیت و فرزندان و عزیزان من برخی اسیر و برخی کشته و در خون غلتیده اند. آیا این پاداش من بود که شما را نصیحت و وصیت کردم که با خویشاوندان من خوش رفتاری کنید. خطبه های خواهر حضرت زینب و فرزندان امام حسین(ع) پس از خطبه حضرت زینب، کاروان چند گامی پیش نرفته بود که فاطمه صغری -دختر اباعبدالله که 17 یا 20 سال داشت- خطابه آتشین خود را آغاز کرد. این خطبه طولانی تر از خطبه حضرت زینب اما با همان سیاق و عبارات و باید گفت متمم و مکمل خطبه اوست. بعد از خطبه فاطمه صغری، ام کلثوم -دختر امیرالمومنین علی و خواهر حضرت زینب خطبه خواند و سپس امام سجاد(ع) خطبه خود را آغاز کرد. خطبه هایی که هر کدام همان ویژگی خطبه های حضرت زینب را داشتند. پس از این خطبه های غرا و آتشین، قافله اسیران را از خیابان ها و میدان ها عبور دادند. سرها را در میان قبایل و تماشاچیان چرهاندند. نوشته اند کسانی از لبان امام حسین(ع) می شنیدند که امام آیه 9 سوره کهف را تلاوت می کرد: ام حَسبتَ اَنَّ اصحاب الکهف و الرقیم کانوا مِن آیاتنا عجبا. کاروان اسیران سپس به کاخ عبیدالله بن زیاد وارد شد. در اینجا باز سخنان حضرت زینب و امام سجاد را در برابر ابن زیاد داریم. رویداد دیگر این مجلس گفت و گوی رباب همسر اباعبدالله الحسین(ع) با سر آن بزرگوار است. دفن شهدای کربلا زمین پاک کربلا، سه روز مهمان پاک ترین بدن ها ارغوانی بود. بدن هایی که پس از جنایت و شقاوت، سر بریده شده بودند و در سم کوب اسبان، بر زمین داغ افتاده. مردم غاضریه -بنی اسد- که به صحنه نبرد نزدیک بودند، اینک دریافته بودند که جنگ تمام شده است. درباره زمان دفن شهدا سه گزارش تاریخی در دست است که برخی منابع، آن را در روز یازدهم، برخی بعد از خروج عمر سعد از کربلا و برخی روز دوازدهم -شب سیزدهم- محرم دانسته اند. که نظر سومی قول دقیق تر و معتبرتر است. کیفیت دفن شهدا/ گزارش زنان بنی اسد از صحنه کربلا از مجموع گزارش ها در باب دفن شهدای کربلا معلوم می شود، نخستین کسانی که وارد کربلا شدند زنان بنی اسد بودند. آنان برای آوردن آب به سوی فرات رفتند که با اجساد شهیدان مواجه شدند و با شتاب و ناله به قبیله برگشتند و این صحنه را گزارش دادند. آنان خطاب به مردان قبیله گفتند: شما آرام در خانه های خود نشسته اید و بدن امام حسین(ع) و یارانش در بیابان افتاده است. او را مانند قربانی ذبح کرده اند. باد بر بدن های پامشان خاک می ریزد. اگر برنخیزید و شرط محبت و موالات به جا نیاورید، ما خود آنها را دفن می کنیم. افراد قبیله گفتند ما از ابن زیاد و ابن سعد می ترسیم که ما را غارت کنند و به قتل برسانند. بزرگ قبیله گفت: دیده بان و نگهبان بر راه قرار می دهیم و آنگاه مشغول دفن می شویم. همگان پذیرفتند. نخست کنار بدن امام حسین(ع) آمدند - او را از درخشش بدنش شناختند- اما نتوانستند بدن را حرکت دهند که بدن قطعه قطعه و پر از زخم بود. تصمیم گرفتند دیگر شهدا را دفن کنند. در این هنگام از دور سواری پیدا شد. بنی اسد با شنیدن صدای پای اسب، دور شدند و کمین کردند. سوار نزدیک شد و از اسب پیاده شد و همچون کسی که رکوع نماید خم شد و خود را بر بدن پاره پاره امام حسین افکند. او را می بویید و می بوسید و می گریست. بنی اسد نزدیک شدند. مرد انقدر گریسته بود که نقاب بسته بر صورتش خیس شده بود. سر برداشت و به بنی اسد گفت: چرا ایستاده اید؟ بنی اسد گفتند: ما برای تماشا آمده ایم. بنی اسد گفتند: آری ما برای دفن تن شریف امام حسین آمده ایم، اما نتوانستیم. دیگر شهدا را نیز نمی شناسیم. در این کار بودیم که با آمدن شما گمان کردیم از یاران ابن زیادید، دور شدیم. آن مرد آهی کشید و گریست و گفت: ای پدر! کاش بودی و ما در اسارت و خواری می دیدی. خواستیم در دفن بدن مطهر امام، یاری اش کنیم که مهربانانه فرمود: من خودم به تنهایی او را دفن می کنم... پس از دفن همه شهدا، آن مرد سوار اسب شد تا برود. بنی اسد می گویند دور او حلقه زدیم تا قبور را معرفی کند. خودش فرمود: قبر حسین(ع) را که دانستید. گودال اولی اهل بیت او یعنی جوانان هاشمی هستند و نزدیک تر از همه علی اکبر است. حفره دوم قبور اصحاب او و قبر جدا، علمدارش، حبیب بن مظاهر. قهرمان افتاده در کنار علقمه، عباس ابن امیرالمومنین است و آن دو جسد، فرزندان امیرالمومنین. اگر کسی پرسید او را آگاه کنید. بنی اسد گفتند: تو را قسم می دهیم به آن جسد مبارکی که تنها دفن کردی خود را معرفی کن. هر چند در این روایت، احتمال افزودن ها با تعبیرات احساس می شود اما اصل موضوع که دفن شهدا با دست امام سجاد(ع) است و به همین ترتیب که گفته شده مسلم است.
:: موضوعات مرتبط: فرهنگی، تاریخی، ، :: برچسبها: پاتوق گل نرگس- تاریخ اسلام - امام سجاد(ع) - حضرت زینب (س) - امام حسین(ع) - کربلا - محرم ,
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::. |
موضوعات آرشيو ماهانه نويسندگان لوگو ما ديگر موارد
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
Alternative content <-PostTitle->[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[
درباره وبلاگنویسندگاندسته بندی موضوعاتآرشیو مطالبنويسندگان لوگو ما ديگر موارد
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
Alternative content <-PostTitle->[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[
درباره وبلاگنویسندگاندسته بندی موضوعاتآرشیو مطالبنويسندگان لوگو ما ديگر موارد
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
Alternative content <-PostTitle->[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[
درباره وبلاگنویسندگاندسته بندی موضوعاتآرشیو مطالبنويسندگان لوگو ما ديگر موارد
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
Alternative content <-PostTitle->[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[
درباره وبلاگنویسندگاندسته بندی موضوعاتآرشیو مطالبنويسندگان لوگو ما ديگر موارد
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
Alternative content <-PostTitle->[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[
درباره وبلاگنویسندگاندسته بندی موضوعاتآرشیو مطالبنويسندگان لوگو ما ديگر موارد
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
Alternative content <-PostTitle->[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[
درباره وبلاگنویسندگاندسته بندی موضوعاتآرشیو مطالبنويسندگان لوگو ما ديگر موارد
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
Alternative content <-PostTitle->[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[
درباره وبلاگنویسندگاندسته بندی موضوعاتآرشیو مطالبنويسندگان لوگو ما ديگر موارد
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
Alternative content <-PostTitle->[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[
درباره وبلاگنویسندگاندسته بندی موضوعاتآرشیو مطالبنويسندگان لوگو ما ديگر موارد
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
Alternative content <-PostTitle->[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[
درباره وبلاگنویسندگاندسته بندی موضوعاتآرشیو مطالبنويسندگان لوگو ما ديگر موارد
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
Alternative content <-PostTitle->[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
[
درباره وبلاگنویسندگاندسته بندی موضوعاتآرشیو مطالببرچسبهای وبلاگلینک های ویژهدیگر امکانات
|